-
sepideh یک بروزرسانی ارسال کرد ۳ سال, ماه ۶ قبل
حافظا در کنج فقر و خلوت شب های تار
تا بود وردت دا و درس قرآن غم مخور -
sepideh یک بروزرسانی ارسال کرد ۳ سال, ماه ۸ قبل
جیرجیرکها تمام شب را مینوازند…
جیرجیرکها تنها بی دلان ِ خسته ی شب اند…
جیرجیرکها تنها ،تمام شب را مینوازند…
در پهنه ی عمیق خاک های تلخ.
در پهنه ی عمیق آسمان تاریک.
در پهنه ی بلند دود های سیاه.آری جیرجیرکها تمام شب را عروج میکنند.
ثانیه هارا باید ربود ! با عشق میشود به همان روز نخست دست یافت… دلت که بشکند، هیچ ثانیه ای نمی ا…[ادامه خبر] -
Melina Moghimian و
sepideh حالا با هم دوست هستند ۴ سال قبل
-
حرفهای ما هنوز ناتمام ….
تا نگاه میکنی :
وقت رفتن استباز هم همان حکایت همیشگی!
پیش از آنکه با خبر شوی
لحظهی عزیمت تو ناگزیر می شودآی …..
ای دریغ و حسرت همیشگیناگهان
چقدر زود
دیر میشود! -
-
sepideh یک بروزرسانی ارسال کرد ۴ سال, ماه ۵ قبل
بعضی از روزها، آدمها، مثل کودک گمشده ای که وسط چهار سوق ِبازار، خیره به نور شمع های سقاخانه، سرگردان است، میان گریه ها و خنده های شان مردد می شوند. در سرزمین ما، روزهایی هست که با همه ی اندوه های غریب شان، مبارک اند؛ چون خیلی از غم ها، خیلی از بغض ها، با همه ی تلخی شان، پربرکت اند؛ درست مثل دهه های محرم: عطر گلاب و شربت، بوی غذاهای نذری، چای… -
sepideh تصویر پروفایل خود را تغییر داد ۴ سال, ماه ۵ قبل
-
Sadegh Ata و
sepideh حالا با هم دوست هستند ۴ سال, ماه ۵ قبل
-
sepideh تصویر پروفایل خود را تغییر داد ۴ سال, ماه ۵ قبل
-
sepideh یک بروزرسانی ارسال کرد ۴ سال, ماه ۵ قبل
یکی را از وزرا پسری کودن بود پیش یکی از دانشمندان فرستاد که مرین را تربیتی میکن مگر که عاقل شود. روزگاری تعلیم کردش و مؤثر نبود، پیش پدرش کس فرستاد که این عاقل نمیشود و مرا دیوانه کرد.چون بود اصل گوهرى قابل
تربیت را در او اثر باشد
هیچ صیقل نکو نخواهد کرد
آهنی را که بد گهر باشد
خر عیسی گرش به مکه برند
چون بیاید هنوز خر باشد
(باب هفتم ا… -
sepideh کاور جدید اضافه کرد ۴ سال, ماه ۵ قبل
-
sepideh کاور جدید اضافه کرد ۴ سال, ماه ۵ قبل
-
sepideh تصویر پروفایل خود را تغییر داد ۴ سال, ماه ۵ قبل
-
sepideh یک بروزرسانی ارسال کرد ۴ سال, ماه ۵ قبل
شنیدم که نابالغی روزه داشت به صد محنت آورد روزی به چاشت
به کتابش آن روز سائق نبرد بزرگ آمدش طاعت از طفل خرد
پدر دیده بوسید و مادر سرش فشاندند بادام و زر بر سرش
چو بر وی گذر کرد یک نیمه روز فتاد اندر او ز آتش معده سوز
بدل گفت اگر لقمه چندی خورم چه داند پدر غیب یا مادرم؟
چو روی پسر در پدر بود و قوم نهان خورد و پیدا بسر برد صوم
که داند چو در… -
sepideh و
فائزه ترکاشوند حالا با هم دوست هستند ۴ سال, ماه ۹ قبل
-
صدف شاهجوقی و
sepideh حالا با هم دوست هستند ۴ سال, ماه ۱۱ قبل
-
شادی رفائی و
sepideh حالا با هم دوست هستند ۴ سال, ماه ۱۱ قبل
-
sepideh یک بروزرسانی ارسال کرد ۴ سال, ماه ۱۱ قبل
رقص مرگ !
« ای حیات ! با تو وداع می کنم ، با همه مظاهر و جبروتت . ای پاهای من ! می دانم که فداکارید ، و به فرمان من مشتاقانه به سوی شهادت صاعقه وار به حرکت در می آیید ؛ اما من آرزویی بزرگتر دارم . به قدرت آهنینم محکم باشید. این پیکر کوچک ؛ ولی سنگین از آرزوها و نقشه ها و امیدها و مسئولیتها را به سرعت مطلوب به هر نقطه دلخواه برسانید . دراین ل…[ادامه خبر]
-
sepideh‘s بروزسانی مشخصات انجام شد ۴ سال, ماه ۱۱ قبل
-
sepideh نظرات روی پست, ششمین جلسه اکران و نقد فیلم خصوصی ۵ سال قبل
سلام
به نظر من ساخت همچین فیلمایی خیلی لازمه چون ما هم درک وقایع ملموس تره هم اینکه اگه به ما باشه که نمیریم از تاریخ کشورمون بخونیم که پس بهتره سرمایه گذاریی بشه تا ما هم بیشتر بدونیم حتی یادمه یکی از دوستان من با دیدن این فیلم تازه با دکتر چمران اشنا شده بود و علاقه مند به شخصیت ایشون شده بود…
به هر حال موضوعی که فیلم انتخاب کرده بود هم خیلی…[ادامه خبر] - ادامه نوشته ها